زمانهایی بود که حتی از وجود خودم آگاه نبودم، اصلا خودم را یادم می رفت، با خودم غریبه بودم، بس که از خودم غافل و تمام توجهم به هرچیزی غیر از خودم بود. علت حال بدی هایم را نمی فهمیدم. اطرافیان به راحتی می توانستند روی خلق من اثر بگذارند، اگر حالشان خوب بود شاید من هم حالم خوب می بود اگر بد بود من هم حالم بد بود. به راحتی حال دلم با اتفاقاتی که در اطرافم و جامعه می افتاد دگرگون می شد. حس می کردم اختیار زندگی ام حتی اختیار خودم دست خودم نیست. همش می نالیدم چرا در ایران بدنیا آمده ام، چرا جامعه ما این طور است، چرا اطرافیانم این طورند. نه از درونیات خودم اطلاع داشتم، نه از حال دلم، نه اینکه توجه می کردم نقش من چیست. من با خودم ارتباطی نداشتم، مثل یک غریبه در تنم زندگی می کردم. هر چه در مسیر خودشناسی و خودآگاهی بیشتر گام بر می داشتم ارتباط با خودم بیشتر و بیشتر می شد، اما یکی از جلسات روان درمانی ام با خانم مهناز جدی روان شناس بالینی یکی از اثرگذار ترین اتفاقاتی بود که ارتباطم با خودم را عمیق تر کرد. تصویر زیر گلهایی است که بعد از آن جلسه برای خودم خریدم.
💡 متن زیر را در آن زمان در صفحه اینستاگرام خودم منتشر کردم.
کامران ملکی: کامران جان این گلارو واسه تو گرفتم قربون اون چهره غمینت برم من🌹💝💗💖🙂
کامران: چی؟! منظورت چیه؟! 😕
کامران ملکی: میدونم هم گل عطری دوس داری، هم گل رز که بوش کنی بگی بوی اکسیژن می ده 😉😊
کامران: 🙄 حالت خوشه؟! کامران ملکی: اهوم…
الان نسبتا خوبم.تو خوبی؟
کامران: گم شو…😡
کامران ملکی: با خودت اینجوری حرف نزن قربونت برم. بیا تو بغل خودم 💝😍
کامران: تا الان کجا بودی؟! 😠
کامران ملکی: معذرت می خام 😢 ، درکم کن، تو که خودت می دونی…
کامران: مگه تو درکم کردی؟ بارها لهم کردی، بارها تحقیرم کردی، خودتو، کی با خودش این کارو می کنه؟! همش اولویت آخرت بودم! اصلا توجهی داشتی بمن؟! به نیازهام، به خواسته هام، به فریادهام؟ به سکوتم؟ همش خفم کردی😠
کامران ملکی: 😳😶 ها؟ کامران: … چشاشو، باز چشاش قرمز شد… چرا برگ گل رز شکسته؟
کامران ملکی: 😶😳 عه تازه دیدم. اضطراب داشتم، نمی دونم چرا! دقت نکردم. کامران: ولی من می دونم. ۳۷ سال این کارو نکردی پسر جان، میفهمی؟ گل که فقط یه نماده، ۳۷ سال منو ندیدی. شرایط ناشناخته اضطراب زا نی؟
کامران ملکی: 🤔😳
درستش می کنم 💪
کمکم می کنی؟! 🤕
کامران: هرچند گل و هدیه فقط یه نماده اما تا اطلاع ثانوی هدیه می خام. هر طوری که بلدی و هر چیزی که می تونی، مهم نفس هدیه دادنه. اصلن از خانواده کمک بگیر، از دوستات، آشناهات، از هر راهی که بلدی…
کامران ملکی: ای جااااانم 💝😍 انقدر هدیه دوست داشتی من خبر نداشتم؟!
کامران: حداقل از خودت توجه می خام. احترام می خام. ارزش می خام.دوست داشته شدن می خام. قدرشناسی می خام. خودت اینارو به خودت نمی دی پسر جان! اونوقت…
کامران ملکی: می فهممت کامران. درستش می کنم عزیزم 💪👍 🌻 نمیزارم کسی نگاه چپ کنه بهت، حواسم بهت هست، پشتتم، برو جلو نترس، اصلا نخواستی هم نرو جلو، فقط باش، همین، «باش» خیلی وقته نیستی 😣
دوستت دارم 😍 عاشقتم 😘 فدای هر آنچه هستی بشم کامران جان، هرآنچه هستی، فقط «باش»💝💖💗🌻💓❤🌹 .
کم کم ارتباطم با خودم بیشتر و بیشتر شد، حواسم بیشتر به خودم بود، به نیازهای خودم توجه می کردم، به اینکه الان چه حس و حالی دارم و اینکه چه کاری می توانم برای دل خودم بکنم؟ به اینکه چطور خودم حال دل خودم را خوب کنم؟ چطور خودم در خلوت خودم با خودم حس خوبی را تجربه کنم؟ چطور از خودم در مقابل جامعه آشفته محافظت کنم؟ چطور از خودم در ارتباط با خانواده، اطرافیان و همکاران بد اخلاق و آزار دهنده مراقبت کنم؟ با توجه کردن به این جنبه ها از خودم متوجه نقش خودم در حال دلم شدم، متوجه شدم چگونه با دست خودم به خودم آسیب می زنم و حواسم نیست! پس شروع به تغییر کردم، نه اینکه برای این تغییر تقلایی کنم، این تغییر بعداز پذیرش بی قید و شرط خودم، رخ داد. حواسم به پیام هایی که از جسمم، سرم، قلبم می آمد بود، به این توجه می کردم که مثلا چرا الان سرم درد دارد؟ چرا با دیدن شخص خاصی در قلبم حس خاصی را تجربه می کنم؟ به احساس ها و هیجاناتم توجه می کردم، مثلا اینکه در چه مواقعی می ترسم و چرا؟ اینکه چرا پس من اصلا گریه نمی کنم؟ چرا چهره ام گاهی خشک و بی هیجان است؟ و …
من با خودم حرف می زنم، من با من حرف می زنم، من با خودم ارتباطی صمیمانه دارم، این یکی از قشنگ ترین ارتباط های دنیاست. در پس همین ارتباط صمیمانه، همدلانه و مشفقانه ارتباطم با خانواده، اطرافیان و همکارانم بهتر شد، جامعه ایرانی از جمله خودم را دوست دارم و درکش می کنم، می فهممش، می دانم جامعه ایرانی از جمله خودم چرا و چگونه در رنج است و نگاه مشفقانه ای به تعارضات و زشتی هایش دارم. من و جامعه ایرانی بیش از هر چیزی به پذیرش خود، بخشش خود، دوست داشتن خود نیاز داریم و این فرآیند از طریق ارتباط با خود حاصل می شود.
می پذیرم تو را هر گونه که هستی، می بخشمت و دوستت دارم بی قید و شرط، همان گونه که هستی.
#ارتباط با خود #خودشناسی #خودآگاهی #کامران ملکی #خود دوستی #دوستداشتن خود #عزت نفس #اعتماد بنفس
۰ Comments