خدمات

خودشناسی

خودشناسی

وقتی لذت خودشناسی زیر زبونتون مزه کرد دیگه رهاش نمی کنید، لذت خودشناسی رو از خودتون دریغ نکنید، شناخت هر چه بیشتر ویژگی‌های منحصر به فردتون کمکتون می کنه با کیفیت و سرعت بیشتری بسمت خواسته ها و آرزوهاتون حرکت کنید. روش من در شناسوندن شما به خودتون یک تیر و دو نشان هست.
یک: شناخت ویژگی‌های منحصر به فردتون استفاده ازش در جهت رشد.
دو: قرار گرفتن در مسیری که تا انتهای عمرتون به غنای خودشناسی تون اضافه می کنه.
این روش هم به ژرفای فعلی زندگی تون اضافه می کنه و باعث ارتقا کیفیت زندگی تون می شه. و هم باعث عریض تر شدن زندگی تون می شه. چرا که شما با چنین رویکردی بطور مداوم بخش های مختلف و عمیق وجودتون رو کشف می کنید و زندگیش می کنید. تجربه زندگی کردن بخش های مختلف وجودتون شرابی هست که پیوسته خواهید نوشید، هیجان دارم ازینکه قراره چنین سرمستی ای رو با شما تجربه کنم. خودم بیشتر از شما برای مسیری که قراره بریم هیجان زده ام.
دوستتون دارم 🙏❤🌹🙏
اگه خواستید انگیزه تون برای شروع بیشتر شه دو مطلب زیر رو از کتاب هدف گذاری بر مبنای خودشناسی بخونید.

اهمیت و مزایای خودشناسی

بعضی اوقات به این فکر میکنم که ما وقتی یک سیستم مثلاً گوشی تلفن همراه میگیریم، با انگیزه میخواهیم تمام سیستم را زیر و زبر کنیم تا از همه چیز آن سر در بیآوریم. تا تمام و کمال بتوانیم از آن سیستم استفاده کنیم. حالا از خودمان سؤال کنیم:
من چقدر سیستم بسیار پیشرفته و پیچیده خودم را میشناسم؟
چه سیستمی داریم! چقدر دقیق و پیشرفته است! سختافزارش یک طرف (جسم) و نرمافزارش هم که دنیای دیگری دارد (روان). این همه دانشمند روی این سیستم کار میکنند ولی باز هم قادر به شناخت دقیق و کامل آن نشده اند. آنها نتوانسته اند این سیستم را بخوبی بشناسند، چه رسد به من و شما. مطلب پایین را بخوانید و ببینید چقدر هیجان انگیز است. این مطلب را توی یک مجله خوندم و کلی هیجان زده شدم.
جهانی در یک و نیم کیلو! شما میتوانید مغز انسان را با یک دست نگهدارید، اما کامپیوتری که بتواند همین تعداد اطلاعات را در خود جای بدهد، ارتفاعش به بلندی یک ساختمان ۱۰۰ طبقه و مساحتش به اندازهی ایالات تگزاس خواهد بود!!!
این در مورد تو است. جزیی از تو. هیجان انگیز نیست؟! یکی از مهمترین نتایج خودشناسی این است که عزت نفس را زیاد میکند به طبع اون اعتماد به نفس بیشتر می شود، به طبع اون فرد نافذی می شوید در مقابل نفوذپذیری. رفتارها و گفتارهایتان محکم و صریح می شوند.
به این چند پرسش و پاسخ توجه کنید تا اهمیت خودشناسی برایتان یادآوری شود.

– بر سر در معبد دلفی در یکی از شهرهای یونان باستان برای کشف رموز خلقت چه جملهای را حک کرده بودند؟ خودت را بشناس
بنظر شما چرا؟
– چه چیزی در تاریخ فلسفه از نظریات اساسی و نخستین سقراط بوده؟ خودشناسی
چرا اول از همه خودشناسی؟
– ایمانوئل کانت از فیلسوفان بزرگ مغرب زمین قبل از هر چیز به شناخت دقیق چه وجودی برتری داد؟ شناخت دقیق خود
چرا قبل از هر چیز شناخت دقیق خود؟
– مقدمهی کمال انسانی چیست؟ خودشناسی
کمال انسانی یعنی چه؟
– پیش درآمد جهانشناسی چیست؟ خودشناسی
جهانشناسی یعنی چه؟
– ویژگی مشترک افراد برجستهی جهانی چیست؟ شناخت خوب از خود
چرا؟
– اساسیترین فریاد آگاهیدهندهِی فیلسوفان، عالمان، عارفان، ادیان و همهی مبلغان آنها چه بوده و هست؟ خودتان را بشناسید۲
چرا؟
– حلّال بسیاری از مشکلات روانی، فکری، اخلاقی، رفتاری، حتی اقتصادی در انسان چیست؟ خودشناسی
چطور خودشناسی میتواند حلال این مسائل باشد؟
– عامل اصلی عزت نفس و به تبع آن اعتماد به نفس چیست؟ خودشناسی

حال از خود بپرسیم چطور خودشناسی میتواند عامل اصلی عزت نفس باشد؟
من خودشناسی را به یه عینک سه بعدی تشبیه میکنم، تا وقتی این عینک خودشناسی را نزده ایم جهان را تار و مبهم و بی کیفیت میبینیم، چه جهان درون و چه بیرون، اما وقتی عینک خودشناسی را میزنیم همه چیز را واضح و روشن میبینیم و دقیقاً میدانیم باید کجا پایمان را بگذاریم تا به خواستهها و اهدافمان برسیم. برای همین کسانی که خودشان را خوب میشناسند سریع، صریح، دقیق و قاطع تصمیم میگیرند و افراد جذاب و موفقی هم هستند. تکلیف خودشان را با خودشان میدانند، بلکه در دیگران هم نفوذ میکنند و دیگران دنباله رو این افراد میشوند. رهبران از این نوع افراد هستند.
سؤال بعد، حالا بگویید در مورد اهمیت و مزایای خودشناسی شک دارید؟ اگر شک دارید، پس بیشتر تحقیق کنید، شاید من دراشتباه هستم و بعدها به من هم بگویید که دارید اشتباه میکنید و شمایی که اهمیت و مزایای خودشناسی را میدانستید، لطفاً با من تماس بگیرید و بگویید، پس چرا تا الان سعی نکردید خودتان را بیشتر بشناسید؟ میخواهم علتیابی کنم و این علتها را برای دیگران رفع کنم. اگر سعی کردید، لطفاً بگویید چه کاری کردید؟ تا ما هم از شما یاد بگیریم و بیشتر خود را بشناسیم.
دوست من! اگر بطور جدی مزایای خودشناسی را درک کردی، راههای خودشناسی را هم پیدا میکنی. مأموریت اصلی و بزرگ من در این کتاب تمام شد. مأموریت من یادآوری اهمیت و مزایای خودشناسی و هدفگذاری بود. بقیهاش با خود شماست که همّت کنید

 خودآگاهی

خودآگاهی

روش من برای بالا بردن سطح آگاهی از شناخت بخش های مختلفی از وجود ما شروع میشه. شناخت ترس ها، نگرانی ها، دغدغه ها، نقاط ضعف، الگوها و رفتارهای تکرار شونده، مشکلات تکرار شونده و عواملی که خود شما توان دیدنش را ندارید اما تحت کنترل آنها هستید و زندگی تان توسط آنها در حال رقم خوردن است. در این شیوه من بسان آینه ای شفاف و همراهی با شفقت و مهربان اما هوشمند، شجاع و قاطع درونیات شمارا به شما بازمی تابانم تا شما خود حقیقی خود را درون آینه من ببینید و با او ارتباطی شفاف و صادقانه و مشفقانه بگیرید و این نوع از ارتباط گیری با خود حال دلتان را آرام و سرزنده می کند، اینجاست که شما آگاه به آنچه در لحظه لحظه ذهنتان، روانتان و هیجاناتتان می گذرد، خواهید شد. لذتی و شور، شعفی که اینجا احساس می کنید باعث می شود مسیر خودآگاهی را تا پایان عمرتان ادامه دهید. مسیر زندگی خودآگاهانه، مسیری لذت بخش، شیرین و سخت، شور انگیز همراه با سرور و شعف است. هیجانات جیغ و تنش زای شما جایش را به احساسات لطیف، نرم و رشد دهنده می دهد. از هیجانات منفی پله می سازید برای رشد و از بحران های زندگی سکوی پرتابی می سازید برای پرواز. خودآگاهی اثری عمیق و بلند مدت و ادامه دار برای همه جوانب شما و زندگی شما در کل طول عمر شما دارد. روش من در کمک به شما در خودآگاهی بیدار کردن بخشی از وجود شماست که نیاز به هیچ چیز و هیچ کس برای رشد ندارد، همه چیز درون شما هست، من فقط آینه شفاف آن بخش اصیل وجود خود شما هستم‌. شما زیبایید، آگاهید، بیدارید، عشقید و من همین را به شما باز می تابانم‌.

هدف گذاری

هدف گذاری

روشی که در هدف گذاری استفاده میکنم اسم کتابمه “هدف گذاری بر مبنای خودشناسی” که هدف گذاری معنا گرا یا ارزش گرا هم می شه خطابش کرد چرا که در طراحی مسیر زندگی تون بارها درباره معنای فعلی زندگی شما و همین طور ارزشهای برجسته شما صحبت خواهیم کرد، در این روش بعداز شناخت هر چه بیشتر ویژگی‌های منحصر به فرد شما، یک مسیر زندگی که مختص به شخصیت شماست طراحی می کنیم. منظور از هدف گذاری در این روش طراحی منعطف مسیر همه جانبه زندگی شماست. منظور از مسیر همه جانبه، زندگی شخصی، شغلی، حرفه ای، عاطفی، رابطه ای و هرآنچه به شما و زندگی شما مربوطه. هدف گذاری کافی نیست، بعداز طراحی مسیر زندگی شروع به برنامه ریزی می کنیم، باز هم کافی نیست، بعداز برنامه ریزی شروع به اقدام عملی و موثر می کنید، این هم کافی نیست، چون موانع شما را باز می دارند، پس شروع به پایش هفتگی و شناسایی بازدارنده ها و موانع میکنید. بارها در طی هفته ها با هم مسیر زندگی و موانع و عوامل شتابدهنده را تجزیه و تحلیل و بررسی می کنیم تا رشد شما تسهیل بشه و بتونید بلندپروازی را تجربه و زندگی کنید. این دوره یکی از بزرگترین هدایایی است که می تونید به خودتون و عزیزانتون بدید.
برای افزایش انگیزه تون جهت شروع می تونید این مطلب رو از کتاب “هدف گذاری بر مبنای خودشناسی” بخونید.

اهمیت هدف گذاری

به این تحقیق توجه کنید:
در سال ۱۹۵۳ میلادی، در دانشگاه ییل آمریکا، گروهی از دانشمندان و محققین تصمیم گرفتند تا پدیدهی هدف و هدفگذاری در زندگی یک انسان را مورد تحقیق و بررسی قرار دهند و ببینند که داشتن هدف در دنیای انسان چه نقشی را ایفا میکند؟ فرق یک انسان هدف مند و یک انسان بیهدف در چیست؟
برای انجام این تحقیق به سراغ فارغ التحصیلانی رفتند که در آن سال موفق به دریافت درجهی لیسانس شده بودند. از آنها سؤال کردند: اینک که از دانشگاه فارغ التحصیل میشوند، آیا در زندگی خود اهدافی تعیین کردهاند و یا این که باری به هر جهت زندگی میکنند و هیچ هدف مشخصی در کار و زندگی خود ندارند؟ تنها ۳ درصد از این فارغ التحصیلها گفتند: “آری، ما در زندگی خود هدف داریم و دقیقاً میدانیم دنبال چه هستیم؟ و آیندهی خود را برای خود مشخص کردهایم”. بقیهی ۹۷ درصد از این فارغ التحصیلها گفتند: “ما هدف معلوم و مشخصی در زندگی آیندهی خود نداریم” محققین این دانشگاه، این فارغ التحصیلان را تا ۲۰ سال بعد رصد کرده و فعالیتهای آنان را دنبال کردند. بعد از ۲۰ سال، یعنی در سال ۱۹۷۳ به سراغ این دانشجویان آمدند و از آنها این پرسش را کردند: یافتهها و دستاوردهای شما در این بیست سال چه بوده است؟
پس از دریافت پاسخها، محققین به ارزشگذاری، تجزیه و تحلیل این نتایج پرداختند.آنها دریافتند که دستاوردهای آن ۳ درصد که در زندگیشان هدف داشتند، از مجموع دستاوردهای ۹۷ درصد بقیه، بیشتر و بهتر است.
سؤال اینجاست: چرا؟
پس از مطالعه به این نتیجه رسیدند که علت این موفقیتها داشتن هدف، طرح و نقشهی یک زندگی است. شاید باور نکنید ولی بعضی از این دانشجویان تمام اهدافی را که در سال ۱۹۷۳ به آن رسیده بودند، قبلاً در سال ۱۹۵۳ بر روی کاغذ نوشته بودند. به طوریکه وقتی از آنها پرسش به عمل آمد؛ آن یادداشتها را ارائه دادند.
نتیجه؟ شما بنویسید

مزایای هدف گذاری

– تولید شور و حال و انرژی و انگیزه می کند
-از عوامل موثر در عزت نفس و اعتماد به نفس است
– در راسخ و نافذ بودن موثر است.
– از سردرگمی نجات میدهد.
– امکان اندازهگیری، ارزیابی، پیشرفت و بهبود را فراهم میکند.
– دلیل و انگیزه ای برای تلاش و حرکت لذت بخش است.
– هماهنگی و وحدت ایجاد میکند.
– امکان برنامهریزی هر چه دقیقتر را فراهم میکند.
– باعث تمرکز همه انرژیها، فعالیتها، زمان و همهی منابع دیگر میشود.
– جلوی هرز رفتن منابع، انرژیها و توان بالقوه شما را می گیرد.
– باعث جذب فرصتها و ایدهها میشود
چگونه؟
با هدف گذاری شما دقیقا می دانید چه می خواهید، ذهنتان و تمام حواستان آماده دیدن، کشف و جذب کردن هر آن چیزی است که شمارا به هدفتان نزدیکتر می کند.
به شانس اعتقاد دارید؟
شما شانس را چطور تعریف می کنید؟
این تعریف از شانس را داشته باشید:
شانس، تلاقی آمادگی ها با فرصت هاست.
فرصت ها همیشه هستند بلکه این ما هستیم که آمادگی دریافتشان را داریم یا نداریم. با هدف گذاری آمادگی مان در جهت جذب فرصت ها و ایده های ناب افزایش می دهیم.
از دیگر مزایای هدف گذاری چیست؟
برای افزایش انگیزش خودتان در جهت هدفگذاری مزیت هایی را که به ذهنتان می رسد بنویسید:

مزایای هدفگذاری بر مبنای خودشناسی

وقتی هدفی انتخاب میکنید که بر مبنای شناخت از خود باشد، احتمال رسیدن به آن را تا حد زیادی افزایش میدهید. این هدف فقط یکی است و تمام وجود شما را فریاد میزند. به عبارتی: هدف متعالی شما تلفیقی از استعدادها، علایق، تواناییها، امکانات، آرزوها، رؤیاها، نیازها، نقاط قوت و ارزش های شماست.
با معنای زندگی شما هم خوانی دارد پس شما دلیل عمیقی برای پرداختن به هدفتان دارید و رابطه ژرفی با آن برقرار می کنید.
شما این هدف را نسبت به هر هدف دیگری به راحتی دنبال میکنید چون منطبق بر استعدادهای شماست.
شما این هدف را با شور و اشتیاق دنبال میکنید، چون بر حسب علایق شماست.
شما بیش از هر چیز توانایی رسیدن به این هدف را دارید چون بر پایهی تواناییهای شماست.
شما در مسیر رسیدن به این هدف یاری میشوید، چون بر پایهی امکانات شما طراحی شده است.
شما انگیزهی کافی برای پرداختن به این هدف را دارید، چرا که بر مبنای آمال و رؤیاهای شماست.
لازم نیست برای نیازهای برجستهی خود، زمان و انرژی مجزایی بگذارید، چون بر طبق نیازهایتان برنامهریزی شده است.

تجربه رهایی و شادمانی

رهایی و شادمانی

ما ذاتا شاد و رها هستیم.
اگه آگاه باشیم که چه اتفاقی داره باعث می شه از ذاتمون فاصله بگیریم احساساتی مثل غم، یاس، نا امیدی، ترس،خشم یا هیجان‌های آزار دهنده می تونن موقتی باشن یا بطور احساسات لطیفِ رشد دهنده نمود پیدا کنن.
پس چطور میشه که خیلی اوقات حالِ دلمون بده یا احساس زندانی بودن می کنیم. چرا یسری وقایع و اتفاقات بد برامون تکرار می شه؟ چرا نمی تونیم از بند یسری چیزای آزاردهنده خلاص شیم؟ چرا گاهی نمی تونیم رها زندگی کنیم؟
ما آدما ابزار قدرتمندی داریم که اگه به چگونگی استفاده ازش آگاه باشیم و به جا و با تسلط ازش استفاده کنیم، می تونیم رها و شاد زندگی کنیم. اما خیلی هامون آگاه به چگونگی استفاده از اون نیستیم و حتی گاهی تسلطش از دستمون خارج می شه و از همین ابزار قدرتمند بر علیه خودمون استفاده می کنیم. فکر می‌کنید از چه ابزاری حرف می زنم؟
ابزار قدرتمندی به نام ذهن. در این دوره با هم روی آگاهی بر ذهن و چگونگی کارکردش و تسلط بر اون کار می کنیم و شما شمه ای از لذت شکوهمند رهایی از ذهن و وصل شدن به اصالتِ آروم و شادتون رو تجربه خواهید کرد.
#ذهنآگاهی #رهایی #شادمانی #تجربهرهایی #خودآگاهی #تسلطبرذهن #تسلطبرخود

افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس

عزت نفس و اعتماد به نفس

در طول زندگیم که شاهد افزایش پیوسته عزت نفسم بودم، شیرینی زندگیم رو بیشتر از قبل حس می کردم، آرامشم بیشتر می شد و صلحی درونی رو در قلبم احساس می کردم، همین روند رو در مراجعینم شاهد بودم. تجربه خیلی دلنشین و دوست داشتنی ای هست چه برای خودم چه برای مراجعینم. افزایش عزت نفس باعث می شه آرامشی دلنشین و صلحی درونی رو تجربه کنیم، حس لیاقت کنیم، احساس کنیم ارزش مندیم، با خودمون وقت بگذرونیم، خودمون رو دوست داشته باشیم و هوای خودمون رو مثل یه مادر مهربون داشته باشیم. اوه حالا کجاشو دیدید، می دونید چی جذاب‌ترش می کنه، اونجایی که می بینم دیگران هم بیشتر از قبل به ما ارزش می دن و احترام می زارن، ما رو لیاقت مند می بینن، بیشتر دوستمون دارن و مهربون تر با ما رفتار می کنن، اگه اینها براتون کافی نیست که روی افزایش عزت نفستون کار کنید این یکی اتفاق شگفت انگیز شاید دلتون رو برای کار کردن روی خودتون بلرزونه. وقتی عزت نفستون بالاتر می ره، افرادی که باهاشون در ارتباط هستید تغییر می کنن، افرادی جایگزین می شن که حس بهتری به شما منتقل می کنن و کمکتون می کنن که به شما اثبات بشه شما محترم، ارزشمند و دوست داشتنی هستید. چرا و چگونه این اتفاق می فته، هم ساده هست و هم پیچیده، برای کسانی که این مسیر رو طی کردن و تجربش کردن روشن و شفافه که چرا و چگونه این اتفاق میفته، اما برای کسانی که هنوز در مسیر افزایش عزت نفسشون قرار نگرفتن ممکنه پیچیده به نظر برسه.
همش از عزت نفس گفتم اما از اعتماد به نفس نگفتم. عزت نفس بیشتر مربوط به رابطه خود با خود می شه و به دنیای درونی خودمون مربوط میشه اما اعتماد به نفس بیشتر به رابطه های ما با افراد دیگه و دنیای بیرونی ما مربوط می شه. این دو مفهوم در هم تنیده هستند اما عزت نفس مفهومی وسیع تر از اعتماد به نفس هست.

رشد شغلی، حرفه ای، مالی، ثروت و فراوانی

رشد شغلی، حرفه ای، مالی، ثروت و فراوانی

هر چند از کودکی در مزرعه کار می کردم حتی بعد از آن کارهای مختلفی را تست کردم اما شروع فعالیت جدی شغلی ام در یک شرکت تولید قطعات خودرو بود که نه علاقه ای به آن داشتم و نه استعدادی در آن و نه با ارزش ها و معنای زندگی ام سنخیتی داشت‌. همین که با وجود ترس زیاد از آن شغل بیرون آمدم و رفتم بدنبال آنچه که حس می کردم خودشناسی ام آن را فریاد می زند، رضایت شغلی و حرفه ایم چندین برابر شد، توانستم در حرفه ام خوش بدرخشم و دارای سبک خاصی در حرفه خودم باشم. درآمدی که از طریق حرفه ای که در آن رضایت داریم حاصل می شود خیلی شیرین و لذت بخش است، بدنبال این رضایت شغلی فراوانی می آید و می توانیم ثروت را تجربه کنیم. به همین سادگی؟
گاهی بازدارنده هایی از درون به ما اجازه تجربه ثروت، فراوانی و پولداری را نمی دهند حتی اگر از حرفه خود رضایت داشته باشیم و در آن خوش بدرخشیم. پس چه کنیم؟
اول تلاش در جهت نزدیک تر شدن به شغلی که منطبق بر خودشناسی ماست
دوم شناسایی و التیام بخشی تعارض هایی که ممکن است ما را از رقم زدن فراوانی، ثروت و پولداری باز می دارند. همش از عزت نفس گفتم اما از اعتماد به نفس نگفتم. عزت نفس بیشتر مربوط به رابطه خود با خود می شه و به دنیای درونی خودمون مربوط میشه اما اعتماد به نفس بیشتر به رابطه های ما با افراد دیگه و دنیای بیرونی ما مربوط می شه. این دو مفهوم در هم تنیده هستند اما عزت نفس مفهومی وسیع تر از اعتماد به نفس هست.

رشد رابطه ای، عاطفی، عشق و ازدواج، کیفیت زندگی جنسی

رشد رابطه ای، عاطفی، عشق و ازدواج، کیفیت زندگی جنسی

ما یکی از شیرین ترین و دل نشین ترین تجربه ها را در رابطه های عاطفی و صمیمی تجربه می کنیم، و همین طور یکی از تلخ ترین و فرسایشی ترین رنج ها را در رابطه ها تحمل می کنیم. اینکه کدام را بیشتر تجربه کنیم، بستگی به میزان آگاهی ما از درونیات خود و چیستی و چگونگی رابطه دارد. یکی از معین کننده ترین مولفه های یک رابطه شیرین هدف ما از رابطه است. چرا با پارتنرمان ارتباط می گیریم؟ اگر هدفمان را از ارتباط گیری با شریک عاطفی مان بجای رسیدن به او، رشد از طریق ارتباط با او بگذاریم، حس بهتری خواهیم داشت و اگر نه ممکن است دچار حس های بدی از جمله حس پشیمانی، نا امیدی از رابطه، سرخوردگی یا حس های منفی دیگر شویم. دوستان جانم دو جمله ای که به سالها زندگی کردن نیاز دارد تا بالاخره متوجه وجود و اهمیتش شوید این است که:  “رشد در رابطه اتفاق می افتد” “هدف از رابطه رشد است” اما دانستن این دو مهم نه تنها کافی نیست بلکه ممکن است دانا را به بیراهه ببرد و موجب رنج یا توهمش شود. دانستن ممکن است توهم بیاورد اما در آگاهی توهم راه ندارد. چیزی که نیاز داریم این است که ببینیم چطور می توانیم در رابطه آگاهانه رشد کنیم و رشد دهیم، و ابتدایی تر اینکه چطور زاویه دیدمان را در رابطه روی رشد تنظیم کنیم و رفتارمان هم با این نگاه تغییر کند و این به آگاهی نیاز دارد نه دانایی. آگاهی با خود مَنِش انجام می آورد اما دانایی توهم دانستن و عدم تغییر. در روشی که برای رشد شما در مسیر رابطه های مختلف و کیفیت زندگی جنسی از آن استفاده می کنم، آگاهی پر رنگترین نقش را دارد و دادن اطلاعات، کم ترین نقش. اطلاعات همه جا هست کافی است در نت جستجو کنید و بیشتر بدانید. در مسیر رشدتان کیفیت رابطه من و شما یکی از معین کننده ترین مولفه هاست چون “رشد در رابطه اتفاق می افتد” و رشد دو طرفه است. نمی شود شما رشد کنید و من نه‌. عاشق باشید و سرزندهگاهی بازدارنده هایی از درون به ما اجازه تجربه ثروت، فراوانی و پولداری را نمی دهند حتی اگر از حرفه خود رضایت داشته باشیم و در آن خوش بدرخشیم. پس چه کنیم؟
اول تلاش در جهت نزدیک تر شدن به شغلی که منطبق بر خودشناسی ماست
دوم شناسایی و التیام بخشی تعارض هایی که ممکن است ما را از رقم زدن فراوانی، ثروت و پولداری باز می دارند. همش از عزت نفس گفتم اما از اعتماد به نفس نگفتم. عزت نفس بیشتر مربوط به رابطه خود با خود می شه و به دنیای درونی خودمون مربوط میشه اما اعتماد به نفس بیشتر به رابطه های ما با افراد دیگه و دنیای بیرونی ما مربوط می شه. این دو مفهوم در هم تنیده هستند اما عزت نفس مفهومی وسیع تر از اعتماد به نفس هست.

رشد معنوی، آزاد سازی قدرت درونی، خلق کردن، مدیتیشن و مشاهده گری

رشد معنوی، آزاد سازی قدرت درونی، خلق کردن، مدیتیشن و مشاهده گری

رشد معنوی، شنفتن ندای درونی، آزاد سازی قدرتهای درونی، توانایی مشاهده گری، خلق کردن، مسیر بیداری معنوی
.
زندگی من بطرز عجیبی شبیه به تحصیل کردن در یک دانشگاه خودشناسی و رشد بوده و هست. در مسیر زندگی ام سطوح مختلف دانستن و آگاهی را تجربه کردم و هر بار فکر می کردم در جایگاه مناسبی قرار گرفته ام و می توانم لنگر بیندازم اما باز با اتفاقی در زندگی ام سطح دیگری از رشد فرا می رسید و من غافلگیر می شدم. من عاشق این نوع از سورپرایز هستم‌. خیلی هیجان انگیز و اکتشاف گرایانه است. همه آگاهی ها در جهان هست فقط کافیست در سکوت ذهنی به آن متصل شویم. اما آگاهی سطوح مختلف دارد، هر چقدر عشق اصیلتری را تجربه کنیم به سطوح بالاتری از آگاهی متصل می شویم. دیدگاه من در زندگی از حالت منطقی، فلسفی، علمی، هیجانی و معنوی بارها از یک حالت به حالت دیگر تغییر می کرد، گاهی خیلی کتاب می خواندم و کتاب خواندن را بعنوان یک رفتار اصیل در جهت رشد می پنداشتم، گاهی فلسفه می ورزیدیم و فکر میکردم فلسفیدن تنها راه دست یافتن به حقیقت است و روی تفکر و منطق تاکید زیادی داشتم، وقتی در دانشگاه با روش تحقیق علمی آشنا شدم گاهی فکر میکردم تنها روش مطمئنی که بتوان زندگی را روی آن بنا نهاد روش علمی است و روی جدیدترین و معتبرترین تحقیق ها تاکید داشتم و سعی میکردم همیشه از نظر علمی به روز باشم، گاهی از دریچه قلب به ندای درونی خود توجه می کردم و مسیر زندگی ام را می یافتم و به کلی عقل و تفکر را دور می ریختیم. گاهی از معنویت پل می زدم به جهان و قدرتهای درونی ام، همان جا ساکن می شدم و به کلی زندگی مادی و زمینی خود را فراموش می کردم. یادم می رفت که اگر قرار بود فقط در بعد معنوی زندگی کنم پس چرا بعد جسمی ای را اشغال کرده ام و بر روی زمین، زمینی زندگی نمی کنم؟!
زمانهایی که عشق و یگانگی را تجربه میکنیم، حس می کنیم هر کدام از این دیدگاه ها در جای خودش زیبا و دوست داشتنی هستند. همه این ابعاد ما هستیم، یکی هستیم. با این یکپارچه نگری تمام این زوایا را در آغوش می فشاریم و با خود یکی میکنیم. این احساس یکپارچگی هدیه ای است که برای شما تدارک دیده ام. این وحدت برای ما و شما سرور، شادمانی، عشق و یگانگی می آورد.
وقتی به این حس وحدت رسیدیم به تمام جزئیات و ویژگیهای زوایای وجودمان مسلط و مشرف می شویم.
متوجه می شویم تمامی فرایندهای ذهنی از جمله انبار کردن اطلاعات، تفکر، تعمق، فلسفیدن، مطالعه علمی و هر فرایندی که از ذهن می آید محدود است. فلسفیدن باید طبق منطق خاصی پیش برود. تحقیق علمی هم چارچوب خودش را دارد. ما باید برای کشف واقعیات از این طریق وابسته به دیگری باشیم و به بیرون از خودمان اعتماد کنیم و یا به تنهایی در مورد همه علوم تحقیق کنیم. با این حال فرآیندهای ذهنی بعنوان ابزارهایی لازم و مفید در جهت زندگی بهتر هستند.
تجربه عشق و یگانگی متصل شدن به آگاهی بی واسطه و بی نهایت است. اتصالی که در آن بدون نیاز به دانستن یا اعتقاد داشتن یا یقین داشتن فقط در حال تجربه کردنش هستیم. بی هیچ توضیح و تلاشی برای اثبات آنچه تجربه اش می کنیم فقط مشاهده گر آنچه درونمان در حال رخ دادن است هستیم. حالتی که در آن برایت شفاف می شود که چطور می خواهی زندگی کنی، بدنبال تمام جوابهای سوالاتت، خواسته هایت و نیاز مندیهایت به درون خودت می روی. این یک دریافت درونی است، نه از بیرون می آید و نه می توانی این آگاهی را به کسی منتقل کنی، هر شخصی به تنهایی و خودش می تواند متصل شود و تجربه اش کند. پس قصد من در این تلاش عاشقانه چیست؟ “کمکتان کنم که متصل شوید” و در این اتصال با ندای درونی تان آشنا می شوید، قدرتهای درونی تان آزاد می شود، می توانید مشاهده گرانه شاهد حقیقت خود باشید، آنچه می خواهید را خلق کنید و این مسیری است که به بیداری معنوی شما می انجامد.